موسسه رخسار قرآن
نسخه ای به قلم محمد جعفر نظرآبادی ساوجبلاغی
علی اکبر صفری
بخش اول
نظرآباد خجسته بنیاد [1] یکی از شهرهای استان البرز (کرج)، در کنار جاده تهران - قزوین قرار گرفته است. این شهر جزء بلوک تهران بوده و ارتباط ویژه ای با پایتخت داشته و از سویی دیگر حوزه های علمیه شهر قزوین امکان مناسب برای بالندگی فرزانگان علم و سخن این منطقه فراهم آورده است. در چنین شرایط ممتاز، ساختار علمی و فرهنگی این منطقه برپایه بلند دانش و هنر سامان یافته است و نام بزرگان ودانشمندان برخاسته از آن چون خورشید بر تارک تاریخ درخشیده است .گفتنی است کتابی با عنوان «دشتی به وسعت تاریخ » [2] به پژوهش استاد حسین عسگری نگارش یافته که مهم ترین فصول آن پرداختن به تپه ازبکی، خاندان شیخ هادی نجم آبادی، روستای احمدآباد مصدق واقع در این شهرستان است.
قدیمیترین سند تاریخی درباره نظرآباد، رساله انتقادی و سیاسی اوایل عصر قاجار؛ دستور الاعقاب [3] نگاشته میرزا محمدمهدی نواب طهرانی ملقب به بدایع نگار، در سال 1260ق است. در این رساله که در شرح اسلوب و سبک زمامداری حاج میرزا آقاسی (1198 - 1265ق) نگارش یافته؛ نظرآباد مزرعهای آباد جزء ملک حاجی نجفقلی خان تهرانی از درباریان فتحعلیشاه قاجار (1222- 1250ق) معرفی شده و با مزرعهای مخروبه در بلوک غار ری همنام بوده و به تصرف و و تملک این مزرعه گردیده است: «نظرآباد اسم مزرعه ایست مخروبه در بلوک غار ری، از دارائی حاجی میرزا حسین قزوینی قباله گرفت. نظرآباد دایر معموری از حاجی نجفقلی خان طهران از چاکران خاقان علیه الرحمه و الغفران بود و انزوا جسته بود و به همین مزرع که واقع در ساوجبلاغ است معیشت میگذرانید ضبط نمود که منافی سیاست ملکی است که نظرآباد غیر آباد مرا باشد و آباد دیگری را ...» [4]
پذیرش این مطلب نیازمند تحقیق بیشتر است چراکه طبق گزارش کتاب مجمل رشوند که به تاریخ 1274ق نوشته شده، میرزا آقاسی مناطقی دراین ناحیه خریداری نموده است «...از آنجا وارد کردان شده کردان کوه با جمع آمده منزلی متعین و معین ما شدند. استحمامی کرده، آقای میرزا احمد ولد عالیجاه مقرب الحضرت میرزا موسی وزیر که نایب ساوجبلاغ بود کس فرستاد، احضار فرمود آن شب را لازمه احترام و مهربانی فرمودند... میرزا آقاسی به ملکیت خریده که حالا به خالصه دیوان ضبط است...» [5]
گویا بهترین گزارش از این منطقه را میرزا عبدالعلی ادیب الملک (1243-1302ق) در کتاب دافع الغرور به سال 1275ق قلم زده است: «...از منزل کرج الی قشلاق نه فرسنگ است و همه دشتش در آن فصل بهار چون نگارخانه ارژنگ، کوه و دشت سبز و خرّمن بود و نمونه باغ ارم. از ابتدای کرج تا قشلاق از محال ساوجبلاغ است به قدر چهل قلعه کوچک و بزرگ از دور و نزدیک در آن دشت پرگلتر از باغ چمن...» [6] نظم:
از هر کناره آبی جاری به جویباران
گشته چکاوک آنجا هم نغمه با هزاران
هر گوشهای پرافشان مرغی به صوت دلکش
در هر طرف تذروی در نشأه بهاران
فقیه اصولی ملا محمد جعفر نظرآبادی از این سامان برخاسته و بر پایه اطلاعات کوتاهی که شاگردش میرزا محمد تنکابنی (1234-1302ق) به دست داده، پس از تحصیلات آغازین در زادگاهش به پایتخت آن روزگار اصفهان کوچیده و از محضر علامه سید محمدباقر شفتی (1175-1260ق) دانش آموخته است. پس از آن، به سوی شهر قزوین رهسپار شده و ازحضور علمی ملا محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث (1180- 1263ق) و برادرش ملامحمد صالح برغانی (1273- 1283ق) بهره برده است. ملا محمدجعفر نظرآبادی تا پایان عمر در حوزه قزوین به تدریس فقه و اصول پرداخته و به مدارج عالی اجتهاد و فقاهت دست یافته است. نوشته صاحب قصص العلماء، مقام بلند فقاهت و اجتهاد محمدجعفر نظرآبادی ساوجبلاغی را می رساند. تنکابنی که دارای اجازاتی از سید ابراهیم بن سید محمدباقر موسوی (1214- 1262ق) مشهور به «صاحب ضوابط» و آقا سید محمدباقر حسینی قزوینی و ملا محمدتقی برغانی اجازه داشته اجازه دیگری از ملا محمدجعفر نظرآبادی درخواست نموده است.
در قصص العلماء یکی از تالیفات او، شرح مختصر النافع محقق حلی (د.676ق) را یاد می کند و همچنین از نسخه شرح کبیر (ریاض المسائل) اثر سید علی طباطبایی که آن را در فرصت هایی که علامه سید محمدباقر شفتی مشغول قضاوت و رسیدگی به امور مردم بوده مباحث طهارت و صلات آن را کتابت نموده است. تنکابنی در این باره مینویسد: «پس در آن مقام برآمد که برای من اجازه داده باشد. کتاب طهارت بدایع [بدایع الاحکام فی شرح شرایع الاسلام] مرا گرفت به یک هفته در نزد او نماند و روز پنج شنبه خواست که اجازه بنویسد که داعی حق را لبیک گفت و از دنیا رحلت فرمود، لهذا از تلامذه او اجازه گرفتم تا اسناد او را نیز داشته باشم.»[7] صاحب قصصص العلماء جایگاه علمی ملامحمد جعفر نظرآبادی را میستاید که از ملا محمدتقی و برادرش ملا محمدصالح برغانی اجازه اجتهاد داشته و به مقام فضل و جامعیت در فقه و اصول رسیده است. [8]
اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الی الابد. امام خمینی رحمت الله علیه